تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- چنگال و قاشق
- همسایهها کارد و چنگال به ما قرض دادند.
- نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ
- عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).
- او از چنگال پلیس مخفی فرار کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «چنگال» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چنگال