- چنگال و قاشق
- همسایهها کارد و چنگال به ما قرض دادند.
- نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ
- عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).
- او از چنگال پلیس مخفی فرار کرد.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)