آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: جمعه ۹ خرداد ۱۴۰۴

    چنگال به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / changaal /

    fork, pitchfork

    fork

    pitchfork

    چنگال, fork, pitchfork
    وسیله‌ای فلزی برای غذا خوردن

    چنگال و قاشق

    fork and spoon

    همسایه‌ها کارد و چنگال به ما قرض دادند.

    The neighbors lent us knives and forks.

    اسم
    فونتیک فارسی / changaal /

    talon, claw, pincer, clutch, paw, tentacles, nipper, toils, jaws, grip, grasp

    talon

    claw

    pincer

    clutch

    paw

    tentacles

    nipper

    toils

    jaws

    grip

    grasp

    پنجه، چنگ

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ

    indeed, when a cat is at bay, she will claw a tiger's eyes away

    عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).

    The eagle swooped and picked up the rabbit in its claws.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    او از چنگال پلیس مخفی فرار کرد.

    He escaped the clutches of the secret police.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد چنگال

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    پنجه چنگ

    سوال‌های رایج چنگال

    چنگال به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «چنگال» در زبان انگلیسی به fork ترجمه می‌شود.

    چنگال ابزاری است که معمولاً در کنار قاشق و چاقو، به‌عنوان یکی از اجزای اصلی سرو غذا در فرهنگ‌های مختلف جهان استفاده می‌شود. این وسیله شامل دسته‌ای است که در انتهای آن چند دندانه‌ی بلند و باریک وجود دارد، که با آن می‌توان غذا را برداشت، نگه داشت یا تکه کرد. در سِت‌های استاندارد غذاخوری، چنگال‌ها ممکن است بسته به نوع غذا، اندازه و شکل متفاوتی داشته باشند؛ برای مثال، چنگال مخصوص سالاد، چنگال استیک، یا چنگال دسر.

    با اینکه امروزه چنگال بخشی عادی و پذیرفته‌شده از سفره‌ی غذاست، اما ورود آن به فرهنگ‌های غذایی جهان، به‌ویژه در اروپا، با مقاومت‌هایی همراه بوده است. در قرون وسطی، استفاده از چنگال در غرب هنوز جا نیفتاده بود و آن را نشانه‌ای از تجمل یا حتی گناه می‌دانستند. بعدها با رواج آداب میز غذا و تحولات فرهنگی، چنگال جایگاه خود را در کنار سایر ابزارها پیدا کرد و به یکی از نمادهای متمدنانه‌ی غذا خوردن تبدیل شد.

    امروزه در طراحی صنعتی و هنر آشپزی، چنگال نه فقط به عنوان وسیله‌ای کاربردی، بلکه به‌عنوان بخشی از زیبایی‌شناسی میز غذا در نظر گرفته می‌شود. جنس چنگال‌ها می‌تواند فلزی (معمولاً استیل ضدزنگ)، چوبی، پلاستیکی یا حتی از مواد زیست‌تجزیه‌پذیر باشد. در مراسم رسمی، ترتیب قرار گرفتن چنگال‌ها روی میز، بخشی از قواعد آداب‌میزی است؛ مثلاً چنگال بزرگ‌تر برای غذای اصلی و چنگال کوچک‌تر برای سالاد یا دسر به‌کار می‌رود، و از بیرون به داخل استفاده می‌شود.

    جالب است که واژه‌ی «چنگال» فراتر از دنیای غذا نیز کاربردهای استعاری پیدا کرده است. در حوزه‌ی فناوری، «فورک‌کردن» (forking) در برنامه‌نویسی به معنای انشعاب دادن یک پروژه یا کد منبع و توسعه‌ی مسیر متفاوتی از آن است. همچنین در مهندسی و دوچرخه‌سازی نیز از اصطلاح "fork" برای بخش‌هایی استفاده می‌شود که ساختار دوشاخه‌ای دارند.

    ارجاع به لغت چنگال

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «چنگال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/چنگال

    لغات نزدیک چنگال

    • - چنگارزا
    • - چنگاره
    • - چنگال
    • - چنگال بزرگ
    • - چنگال خرچنگ
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.