امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

چنگال به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

وسیله‌ای فلزی برای غذا خوردن

فونتیک فارسی

changaal
اسم
fork, pitchfork

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

- چنگال و قاشق

- fork and spoon

- همسایه‌ها کارد و چنگال به ما قرض دادند.

- The neighbors lent us knives and forks.
پنجه، چنگ

فونتیک فارسی

changaal
اسم
talon, claw, pincer, clutch, paw, tentacles, nipper, toils, jaws, grip, grasp

- نبینی که چون گربه عاجز شود - بر آرد به چنگال چشم از پلنگ

- indeed, when a cat is at bay, she will claw a tiger's eyes away

- عقاب چرخی زد و با چنگال خود خرگوش را ربود (بلند کرد).

- The eagle swooped and picked up the rabbit in its claws.

- او از چنگال پلیس مخفی فرار کرد.

- He escaped the clutches of the secret police.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد چنگال

  1. مترادف:
    پنجه چنگ

ارجاع به لغت چنگال

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «چنگال» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/چنگال

لغات نزدیک چنگال

پیشنهاد بهبود معانی