University
ˌjuːnəˈvɜrːsət̬i
ˌjuːnəˈvɜːsəti
آخرین به‌روزرسانی:
|
-
شکل جمع:
universities
معنی و نمونه‌جمله‌ها
noun
countable
A1
دانشگاه، مدرسه‌‌ی عالی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
- دانشگاه تهران
- تحصیلات دانشگاهی
مترادف و متضاد university
-
adjectiveSynonyms: professional, advanced, graduate, college, collegiate, undergraduate, freshman, sophomore, junior, senior, learned, academic, educational
-
nounSynonyms: college, academy, school, educational institution, institution of higher learning, multiversity, megaversity, normal-school, state university, provincial university, institution
ارجاع به لغت university
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «university» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/university
لغات نزدیک university
- - universe
- - universe of discourse
- - university
- - univocal
- - unix