با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Best Seller

    ˈbestˈselər British: bestˈselə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پرفروش، پرتیراژ، پرطرفدار

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - Harry Potter is a best seller in the world.
    - رمان‌های هری پاتر جزو کتاب‌های پرفروش در دنیا هستن.
    - It would overnight become a best-seller book.
    - یک شبه تبدیل به پرفروش‌ترین کتاب می‌شود.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد best seller

    1. noun top-selling item
      Synonyms: a top ten, chart-buster, favorite, hit, hot item, hot seller, mover, number one, record-breaker, success, winner
      Antonyms: failure, flop

    ارجاع به لغت best seller

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «best seller» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/best-seller

    لغات نزدیک best seller

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی