با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Boots

buːts buːts
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    booted
  • شکل سوم:

    booted
  • وجه وصفی حال:

    booting

معنی

noun countable
انگلیسی بریتانیایی هتل مستخدم هتل که کفش‌ها را واکس می‌زند، واکسی، شاگردمهمانخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد boots

  1. verb To put out by force.
    Synonyms: bounces, chucks, ousts, expels, evicts, ejects, dismisses
  2. verb To end the employment or service of
    Synonyms: fires, sacks, socks, cans, ousts, bounces, kicks, ax, discharges, terminates, releases, evicts, drops, dismisses, ejects, cashiers
  3. noun High footwear, often of rubber
    Synonyms: wellies, rubbers
  4. noun The swift release of a store of affective force
    Synonyms: kicks, bangs, thrills, knocks, flushes, shoves, rushes, lifts, charges, drives, highs
  5. verb To be an advantage to
    Synonyms: serves, profits, benefits, avails, advantages
  6. noun The act of ejecting or the state of being ejected
    Synonyms: bounces, ousters, expulsions, evictions, ejections, dismissals
  7. noun The act of dismissing or the condition of being dismissed from employment
    Synonyms: sacks, bounces, axes, discharges, terminations, dismissals

ارجاع به لغت boots

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «boots» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/boots

لغات نزدیک boots

پیشنهاد بهبود معانی