فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Courtier

ˈkɔːrtɪr ˈkɔːtɪə

شکل جمع:

courtiers

معنی و نمونه‌جمله

noun

درباری، ندیم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Shah Abbas and his courtiers

شاه عباس و درباریان او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد courtier

  1. noun one who flatters another excessively
    Synonyms:
    flatterer attendant subject retainer squire toady adulator sycophant apple-polisher beau wooer

ارجاع به لغت courtier

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «courtier» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/courtier

لغات نزدیک courtier

پیشنهاد بهبود معانی