فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dictation

dɪkˈteɪʃn dɪkˈteɪʃn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    dictations

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    املا، دیکته، تلقین، تحمیل
    • - Persian dictation
    • - املای فارسی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dictation

  1. noun account
    Synonyms: record, correspondence, notes, shorthand, stenography, copy, transcription

ارجاع به لغت dictation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dictation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dictation

لغات نزدیک dictation

پیشنهاد بهبود معانی