بیطرفانه، منصفانه، بدون غرضورزی، بیغرضانه، بدون جانبداری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The committee must evaluate all proposals disinterestedly.
کمیته باید همهی پیشنهادها را بیطرفانه ارزیابی کند.
He judged the case disinterestedly, without favoring either side.
او این پرونده را بدون غرضورزی قضاوت کرد، بدون اینکه طرفی را ترجیح دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disinterestedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disinterestedly