با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Epitaph

ˈepətæf ˈepətɑːf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    وفات نامه، نوشته روی سنگ قبر
    • - his epitaph begins thus: I am Iraj, Iraj the honey-tongued
    • - گورنگاشت او چنین آغاز می‌شود: ایرجم ایرج شیرین سخنم
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد epitaph

  1. noun inscription on a gravestone
    Synonyms: commemoration, elegy, epigraph, eulogy, hic jacet, legend, memorial, monument, remembrance, requiescat in pace, sentiment

ارجاع به لغت epitaph

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «epitaph» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/epitaph

لغات نزدیک epitaph

پیشنهاد بهبود معانی