قبرنوشته، سنگنوشتهی مزار، نوشتهی روی قبر، گورنوشته، گورنوشت
his epitaph begins thus: I am Iraj, Iraj the honey-tongued...
گورنوشتهی او چنین آغاز میشود: ایرجم، ایرج شیرین سخنم...
Writing an epitaph can be a meaningful way to honor a loved one’s memory.
نوشتن یک قبرنوشته میتواند راهی معنادار برای گرامیداشت یاد و خاطرهی یک عزیز باشد.
کتیبهی قبر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The simple epitaph read, "Beloved mother, forever in our hearts."
روی کتیبهی قبر ساده نوشته شده بود: «مادر عزیز، تا ابد در قلب ما».
The poignant epitaph left by his family moved all who visited the cemetery.
کتیبهی قبر اندوهباری که از خانوادهی او به جا مانده بود، همهی کسانی که از قبرستان دیدن کردند را تحتتأثیر قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «epitaph» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/epitaph