به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Monument

ˈmɑːnjəmənt ˈmɒnjəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    monuments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable B2
    مقبره، بقعه، بنای یاد بود، بنای یادگاری، لوحه تاریخی، اثر تاریخی
    • - a monument to the war dead
    • - یادمانی برای کشته‌شدگان جنگ
    • - a huge monument celebrating the achievements of their third president
    • - بنای یادبود عظیمی در بزرگداشت کامیابی‌های سومین رئیس‌جمهور آن‌ها
    • - Persepolis is one of Iran's most important monuments.
    • - تخت‌جمشید یکی از مهم‌ترین بناهای تاریخی ایران است.
    • - ancient monuments
    • - بناهای باستانی
    • - I have erected a lofty monument in verse ...
    • - بنا کردم از نظم کاخی بلند ...
    • - His book is considered to be a medical monument.
    • - کتاب او اثری جاویدان در پزشکی محسوب می‌شود.
    • - These documents are monuments of our ancestors' efforts to gain freedom.
    • - این مدارک، شواهد کوشش‌های نیاکان ما در راه کسب آزادی است.
    • - the marble monument of the unknown soldier
    • - آرامگاه مرمرین سرباز گمنام
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد monument

  1. noun memorial, remembrance
    Synonyms: cairn, cenotaph, column, commemoration, erection, footstone, gravestone, headstone, ledger, magnum opus, marker, masterpiece, mausoleum, memento, monolith, obelisk, pile, pillar, record, reminder, shrine, slab, statue, stele, stone, tablet, testament, token, tomb, tombstone, tower, tribute, witness

ارجاع به لغت monument

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monument» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/monument

لغات نزدیک monument

پیشنهاد بهبود معانی