آخرین به‌روزرسانی:

Monument

ˈmɑːnjəmənt ˈmɒnjəmənt

شکل جمع:

monuments

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2

مقبره، بقعه، بنای یادبود، یادمان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

Persepolis is one of Iran's most important monuments.

تخت‌جمشید یکی از مهم‌ترین بناهای یادبود ایران است.

These documents are monuments of our ancestors' efforts to gain freedom.

این مدارک، یادبود کوشش‌های نیاکان ما در راه کسب آزادی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

His book is considered to be a medical monument.

کتاب او اثری جاویدان در پزشکی محسوب می‌شود.

a monument to the war dead

یادمانی برای کشته‌شدگان جنگ

a huge monument celebrating the achievements of their third president

بنای یادبود عظیمی در بزرگداشت کامیابی‌های سومین رئیس‌جمهور آن‌ها

ancient monuments

بناهای باستانی

I have erected a lofty monument in verse ...

بنا کردم از نظم کاخی بلند ...

the marble monument of the unknown soldier

آرامگاه مرمرین سرباز گمنام

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد monument

  1. noun memorial, remembrance
    Synonyms:
    reminder record marker memento tribute token stone statue pillar column mausoleum shrine tomb gravestone tombstone headstone monolith obelisk tablet slab pile witness testament footstone cenotaph cairn stele ledger erection commemoration masterpiece magnum opus tower

ارجاع به لغت monument

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «monument» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/monument

لغات نزدیک monument

پیشنهاد بهبود معانی