Fantasize

ˈfæntəsaɪz ˈfæntəsaɪz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fantasized
  • شکل سوم:

    fantasized
  • سوم‌شخص مفرد:

    fantasizes
  • وجه وصفی حال:

    fantasizing

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive
خیال‌پردازی کردن، خیالبافی کردن، به خواب و خیال فرورفتن، وهم‌پردازی کردن، هوس‌بافی کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She fantasized about marrying the king of the fairies.
- او درباره‌ی ازدواج با شاه پریان خیال‌بافی می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد fantasize

  1. verb dream about desires
    Synonyms: build castles in air, daydream, envision, hallucinate, head trip, imagine, invent, live in a dream world, moon, romance, trip out, woolgather

ارجاع به لغت fantasize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fantasize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fantasize

لغات نزدیک fantasize

پیشنهاد بهبود معانی