با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fern

fɜːrn fɜːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    گیاه‌شناسی سرخس، بسفایج
    • - The fern in the garden is flourishing with its lush green fronds.
    • - سرخس در باغ با شاخه‌های سرسبزش شکوفا شده است.
    • - The ferns in the garden create a serene and tranquil atmosphere.
    • - سرخس‌ها در باغ فضایی آرام و دلپذیر ایجاد می‌کنند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fern

  1. noun
    Synonyms: maidenhair, greenery, bracken, lacy plant, pteridophyte, polypody, brake, calamites, filicales, selaginellaceae, sigillaria, equisetum

ارجاع به لغت fern

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fern» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fern

لغات نزدیک fern

پیشنهاد بهبود معانی