شکل جمع:
flintsسنگ چخماق، سنگ فندک، آتشزنه، چیز سخت، سنگریزه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Her heart became flint.
قلبش (مثل) سنگ شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «flint» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flint