شکل نوشتاری دیگر این لغت: foul-mouthed
بددهن، بدزبان، هرزهدهن، هرزهگو، فحاش، هرزهگویانه (گفتار و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The foulmouthed basketball player was ejected from the game for swearing at the referee.
بسکتبالیست بددهن به دلیل فحاشی به داور از بازی اخراج شد.
The politician's foul-mouthed comments during the debate caused outrage among his opponents.
اظهارات هرزهگویانهی این سیاستمدار در جریان مناظره باعث خشم مخالفان وی شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «foulmouthed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/foulmouthed