Hogtie

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

verb - transitive
چهار دست و پا را بستن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
verb - transitive
(عامیانه) مختل کردن، دست و بال کسی را بستن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hogtie

  1. verb to constrain with bonds
    Synonyms:
    tie-up fetter shackle rope curb hamper impede disrupt
  1. verb to impede or disrupt in movement or action.
    Synonyms:
    hobble

ارجاع به لغت hogtie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hogtie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hogtie

لغات نزدیک hogtie

پیشنهاد بهبود معانی