فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hors D'oeuvre

ˈhɔːrzˈdɜːrv ˈhɔːzˈdɜːv

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

پیش‌غذا، غذاهای اشتها‌آوری که قبل از غذای اصلی صرف می‌شود، پیش‌خوراک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a tray of assorted hors d'oeuvres

یک سینی پیش‌غذای درخور

Any hors d'oeuvres?

پیش‌غذا چطور؟

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I'll start with some hors d'oeuvre.

با کمی پیش غذا شروع می‌کنم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hors d'oeuvre

  1. noun appetizer
    Synonyms:
    snack starter finger food nibbles sample tidbit canapé whet aperitif foretaste antipasto antepast finger sandwich crudités crostato

ارجاع به لغت hors d'oeuvre

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hors d'oeuvre» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hors-doeuvre

لغات نزدیک hors d'oeuvre

پیشنهاد بهبود معانی