امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Instauration

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
تجدید، نوسازی، تعمیر، احیا ، تجدید بنا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد instauration

  1. noun The act of starting something for the first time; introducing something new
    Synonyms:
    initiation founding foundation institution origination creation innovation introduction

ارجاع به لغت instauration

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instauration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instauration

لغات نزدیک instauration

پیشنهاد بهبود معانی