آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۹ شهریور ۱۴۰۴

    Instinctively

    ɪnˈstɪŋktɪvli ɪnˈstɪŋktɪvli

    معنی instinctively | جمله با instinctively

    adverb

    به‌طور غیرارادی، به‌طور غریزی، به‌طور ذاتی، به‌طور ناخودآگاه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    She knew instinctively that he was dangerous.

    به‌طور غریزی می‌دانست که او خطرناک است.

    If the bike starts to tip, we instinctively put our feet down.

    در صورتی که دوچرخه شروع به چپ کردن کند، به‌طور ناخودآگاه پاهای خود را پایین می‌گذاریم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Instinctively, the dog barked and growled at the stranger approaching the house.

    سگ به‌طور غریزی به غریبه‌ای که به خانه نزدیک می‌شد، واق‌واق کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد instinctively

    1. adverb inherently
      Synonyms:
      naturally intuitively

    سوال‌های رایج instinctively

    معنی instinctively به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «instinctively» در زبان فارسی به «به‌طور غریزی» یا «از روی غریزه» ترجمه می‌شود.

    این واژه به نوعی رفتار یا واکنش اشاره دارد که بدون فکر کردن آگاهانه، به‌طور خودکار و طبیعی از فرد سر می‌زند. وقتی می‌گوییم کسی کاری را «instinctively» انجام داده، منظور این است که عمل او بر پایه‌ی دانش یا تصمیم‌گیری منطقی نبوده، بلکه ریشه در غرایز ذاتی یا واکنش‌های ناخودآگاه داشته است. همین ویژگی باعث می‌شود که این واژه هم در زندگی روزمره و هم در متون علمی و روان‌شناسی بسیار پرکاربرد باشد.

    از دیدگاه روان‌شناسی، رفتارهایی که «instinctively» انجام می‌شوند، اغلب نتیجه‌ی سازوکارهای تکاملی هستند. انسان‌ها و حیوانات در طول تاریخ یاد گرفته‌اند برای بقا واکنش‌های سریع و بی‌درنگی نشان دهند. برای نمونه، زمانی که فردی به‌طور ناگهانی از صدای بلند می‌ترسد و عقب می‌پرد، این واکنش را نمی‌توان حاصل یک تصمیم منطقی دانست، بلکه رفتاری است instinctively که برای محافظت از او شکل گرفته است. چنین رفتارهایی نشان می‌دهند که غریزه نقش مهمی در زندگی انسان دارد.

    با این حال، «instinctively» فقط به معنای واکنش‌های فیزیکی سریع نیست. این واژه می‌تواند به انتخاب‌ها یا واکنش‌های احساسی نیز اشاره داشته باشد. برای مثال، ممکن است فردی به‌طور instinctively به کسی اعتماد کند یا نسبت به یک موقعیت خاص احساس خطر داشته باشد. در این موارد، ذهن ناخودآگاه فرد بر اساس تجربه‌ها و غرایز درونی‌اش واکنشی سریع نشان می‌دهد، حتی اگر خود او نتواند دلیل منطقی روشنی برای آن بیاورد.

    از نظر زبانی، استفاده از «instinctively» به جمله بار معنایی ویژه‌ای می‌دهد. وقتی نویسنده یا گوینده از این واژه بهره می‌برد، قصد دارد نشان دهد که یک عمل یا واکنش نه از روی فکر، بلکه بر پایه‌ی درونی‌ترین تمایلات یا غرایز صورت گرفته است. این موضوع در ادبیات نیز بسیار دیده می‌شود، زیرا نویسندگان با استفاده از این واژه می‌توانند لحظه‌های پرتنش، هیجانی یا سرشار از واکنش‌های طبیعی شخصیت‌ها را به‌خوبی توصیف کنند.

    «instinctively» یادآور این واقعیت است که بخش بزرگی از رفتارهای انسان لزوماً آگاهانه یا منطقی نیست. بسیاری از اعمال ما، چه کوچک و چه بزرگ، ریشه در غرایز و واکنش‌های ناخودآگاهی دارند که طی میلیون‌ها سال تکامل شکل گرفته‌اند. این واژه ابزاری است تا بتوانیم چنین رفتارهایی را در زبان بیان کنیم و نشان دهیم که انسان‌ها موجوداتی هستند که هم عقل و منطق دارند و هم غریزه و واکنش‌های ناخودآگاه.

    ارجاع به لغت instinctively

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «instinctively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instinctively

    لغات نزدیک instinctively

    • - instinct
    • - instinctive
    • - instinctively
    • - institute
    • - institution
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    seamstress score a goal scarcely scape scammer savor savior savage saul room temperature doozy doth downtime doyle drama queen تکذیب تکذیب کردن حمام ساقی ماهی تهی‌خار ماهی دیواربین ماهی جنگجو ماهی گوپی ماهی تترانئون ماهی‌ماهی ماهی پلاتی ماهی دم‌شمشیری لپ‌تاپ قاروقور قباد
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.