بهطور غیرارادی، بهطور غریزی، بهطور ذاتی، بهطور ناخودآگاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She knew instinctively that he was dangerous.
بهطور غریزی میدانست که او خطرناک است.
If the bike starts to tip, we instinctively put our feet down.
در صورتی که دوچرخه شروع به چپ کردن کند، بهطور ناخودآگاه پاهای خود را پایین میگذاریم.
Instinctively, the dog barked and growled at the stranger approaching the house.
سگ بهطور غریزی به غریبهای که به خانه نزدیک میشد، واقواق کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «instinctively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instinctively