آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Kibosh

ˈkaɪbɑːʃ ˈkaɪbɒʃ

معنی kibosh | جمله با kibosh

noun informal

مانع، سد، برهم‌زننده، عامل بازدارنده، متوقف‌کننده

معمولاً در عبارت put the kibosh on استفاده می‌شود.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The new regulations might put the kibosh on small businesses trying to compete.

مقررات جدید ممکن است مانعی برای کسب‌وکارهای کوچک در مسیر رقابت ایجاد کند.

His injury put the kibosh on his dream of becoming a professional athlete.

آسیب‌دیدگی‌اش به رؤیای تبدیل شدنش به ورزشکار حرفه‌ای، پایان داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد kibosh

  1. noun stop

Idioms

put the kibosh on

(عامیانه) خاتمه دادن، بندآوردن، خفه کردن

ارجاع به لغت kibosh

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «kibosh» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/kibosh

لغات نزدیک kibosh

پیشنهاد بهبود معانی