فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Meaty

ˈmiːti ˈmiːti

معنی و نمونه‌جمله‌ها

گوشتی، گوشت‌دار، مغزدار، محکم، اساسی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

meaty soup

آبگوشت پرگوشت

meaty cheeks

گونه‌های گوشتالو

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meaty

  1. adjective significant
    Synonyms:
    meaningful interesting substantial weighty rich profound full of content factual pointed pithy compact epigrammatic
    Antonyms:
    insignificant thin

ارجاع به لغت meaty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meaty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meaty

لغات نزدیک meaty

پیشنهاد بهبود معانی