امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Metric

ˈmetrɪk ˈmetrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
(بدیع) علم سجع، مبحث بحر و وزن شعر، اندازه‌ای، استاندارد یا معیار متری، متری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the metric system
- سازگان متریک، سیستم متریک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد metric

  1. adjective The rhythmic arrangement of syllables
    Synonyms:
    metrical measured
  1. noun A decimal unit of measurement of the metric system (based on meters and kilograms and seconds)
    Synonyms:
    ampere candela carat centigram centiliter centimeter decigram deciliter decimeter metric function metric unit dekagram dekameter gram hectare hectogram hectoliter hectometer hour kelvin kilogram kiloliter kilometer liter meter milligram milliliter millimeter minute radian second steradian stere ton tonne
  1. noun A system of related measures that facilitates the quantification of some particular characteristic
    Synonyms:
    system of measurement

ارجاع به لغت metric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «metric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/metric

لغات نزدیک metric

پیشنهاد بهبود معانی