با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Metric

ˈmetrɪk ˈmetrɪk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun adjective
(بدیع) علم سجع، مبحث بحر و وزن شعر، اندازه‌ای، استاندارد یا معیار متری، متری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- the metric system
- سازگان متریک، سیستم متریک
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد metric

  1. adjective The rhythmic arrangement of syllables
    Synonyms: metrical, measured
  2. noun A decimal unit of measurement of the metric system (based on meters and kilograms and seconds)
    Synonyms: ampere, candela, carat, centigram, centiliter, centimeter, decigram, deciliter, decimeter, metric function, metric unit, dekagram, dekameter, gram, hectare, hectogram, hectoliter, hectometer, hour, kelvin, kilogram, kiloliter, kilometer, liter, meter, milligram, milliliter, millimeter, minute, radian, second, steradian, stere, ton, tonne
  3. noun A system of related measures that facilitates the quantification of some particular characteristic
    Synonyms: system of measurement

ارجاع به لغت metric

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «metric» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/metric

لغات نزدیک metric

پیشنهاد بهبود معانی