Musculature

ˈmʌskjələtʃər ˈmʌskjələtʃə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
وضع و ترتیب ماهیچه‌ها، ساختمان عضلانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد musculature

  1. noun the muscular system of an organism
    Synonyms:
    muscle system muscular structure

ارجاع به لغت musculature

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «musculature» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/musculature

لغات نزدیک musculature

پیشنهاد بهبود معانی