فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Overland

ˈoʊvərlænd ˈoʊvərlænd ˌəʊvəˈlænd ˌəʊvəˈlænd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective adverb

از راه خشکی، در روی زمین، از راه زمینی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

an overland route to China

راه زمینی به طرف چین

We shipped the goods overland.

کالاها را از راه خشکی فرستادیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد overland

  1. adjective
    Synonyms:
    through fast coast-to-coast transcontinental air plane bus train east coast west coast stage pullman

ارجاع به لغت overland

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «overland» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/overland

لغات نزدیک overland

پیشنهاد بهبود معانی