فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Proceedings

prəˈsiːdɪŋz prəˈsiːdɪŋz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • C2
    اقدامات، شرح مذاکرات
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد proceedings

  1. noun account, report of event
    Synonyms: affairs, annals, archives, business, dealings, documents, doings, matters, minutes, records, transactions

ارجاع به لغت proceedings

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proceedings» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proceedings

لغات نزدیک proceedings

پیشنهاد بهبود معانی