۷۰٪ تخفیف تا پایان اسفند - اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی 💚
خرید با تخفیف

    Recessive

    rɪˈsesɪv rɪˈsesɪv
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun adjective
    مایل به بازگشت، ارتجاعی، بازگشتی، پس‌رفتی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - a recessive gene
    - زاد نهفته، ژن مغلوب
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد recessive

    1. adjective designating or relating to that one of any pair of allelic hereditary factors which, when both are present in the germ plasm, remains latent
      Synonyms:
      inactive passive latent dormant suspended receding regressive refluent relapsing recedent retrocedent not dominant recessionary
      Antonyms:
      dominant prevailing overbalancing
    1. noun an allele that produces its characteristic phenotype only when its paired allele is identical
      Synonyms:
      recessive allele

    ارجاع به لغت recessive

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «recessive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/recessive

    لغات نزدیک recessive

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه