با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Requiem

ˈrekwiəm ˈrekwiəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    requiems

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    دین مراسم آمرزش‌خواهی (برای مردگان) (در مسیحیت)
    • - We attended a requiem for our dear friend.
    • - در مراسم آمرزش‌خواهی برای دوست عزیزمان شرکت کردیم.
    • - The priest delivered an emotional homily during the requiem.
    • - کشیش در حین مراسم آمرزش‌خواهی موعظه‌ای احساسی ایراد کرد.
  • noun
    دین دعای آمرزش (برای مردگان) (در مسیحیت)
    • - As they gathered around the gravesite, they began to chant a requiem.
    • - هنگامی که در اطراف قبر جمع شدند، شروع به خواندن دعای آمرزش کردند.
    • - The notes of the requiem echoed through the cathedral.
    • - نت‌های دعای آمرزش در کلیسای جامع طنین‌انداز شد.
  • noun
    موسیقی رکوئیم (موسیقی مخصوص دعای آمرزش مردگان)
    • - Mozart's Requiem in D minor is considered one of the most iconic and revered compositions in music history.
    • - رکوئیم در دی مینور موتسارت یکی از نمادین‌ترین و مورداحترام‌ترین آهنگ‌ها در تاریخ موسیقی محسوب می‌شود.
    • - The choir performed a requiem that brought tears to everyone's eyes.
    • - گروه کر رکوئیمی اجرا کردند که اشک همه را درآورد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد requiem

  1. noun hymn, mass
    Synonyms: canticle, ceremony, chant, death song, dirge, elegy, eulogy, funeral hymn, liturgy, memorial service, monody, psalm, religious song, ritual, sermon, threnody, worship

ارجاع به لغت requiem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «requiem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/requiem

لغات نزدیک requiem

پیشنهاد بهبود معانی