با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Rundown

ˈrʌndaʊn ˈrʌndaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun
    خلاصه، کوته‌واره
  • noun
    (بیسبال) گرفتن بازیکن حریف خارج از base
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد rundown

  1. noun summary
    Synonyms: briefing, outline, précis, recap, recapitulation, report, résumé, review, run-through, sketch, synopsis

ارجاع به لغت rundown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rundown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/rundown

لغات نزدیک rundown

پیشنهاد بهبود معانی