نهال، درختچه، درخت تازه و جوان
The wind gently rustled the leaves of the sapling.
باد بهآرامی برگهای نهال را بهصدا درآورد.
The sapling struggled to survive in the harsh desert climate.
این نهال برای زنده ماندن در آبوهوای ناملایم کویری تقلا کرد.
جوان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sapling was eager to learn and grow.
این جوان مشتاق یادگیری و رشد بود.
The sapling blossomed into a confident and capable adult.
فرد جوان به انسان بالغ بااعتمادبهنفس و توانمند تبدیل شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sapling» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sapling