آخرین به‌روزرسانی:

Sapling

ˈsæplɪŋ ˈsæplɪŋ

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

نهال، درختچه، درخت تازه و جوان

The wind gently rustled the leaves of the sapling.

باد به‌آرامی برگ‌های نهال را به‌صدا درآورد.

The sapling struggled to survive in the harsh desert climate.

این نهال برای زنده ماندن در آب‌وهوای ناملایم کویری تقلا کرد.

noun countable

جوان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The sapling was eager to learn and grow.

این جوان مشتاق یادگیری و رشد بود.

The sapling blossomed into a confident and capable adult.

فرد جوان به انسان بالغ بااعتمادبه‌نفس و توانمند تبدیل شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sapling

  1. noun
    Synonyms:
    tree young youth young tree sprout seedling sprig slip scion

ارجاع به لغت sapling

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sapling» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sapling

لغات نزدیک sapling

پیشنهاد بهبود معانی