شکل جمع:
surgeriesپزشکی جراحی، عمل جراحی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
After the surgery, the patient was required to stay in the hospital for several days.
لازم بود بیمار بعد از جراحی چندین روز در بیمارستان بماند.
The surgeon performed a successful surgery on the patient's heart.
جراح یک عمل جراحی موفقیتآمیز روی قلب بیمار انجام داد.
he's a specialist in brain surgery.
او متخصص جراحی مغز است.
The surgery lasted several hours.
جراحی ساعتها طول کشید.
a doctor who has performed many surgeries
پزشکی که جراحیهای بسیاری انجام داده
انگلیسی بریتانیایی مطب، کلینیک
در انگلیسی آمریکایی از office استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I went to the surgery this morning to have my blood pressure checked.
صبح امروز به کلینیک رفتم تا فشار خونم را اندازه بگیرم.
The surgery opens at eight o’clock every weekday morning.
مطب پزشک هر روز هفته ساعت هشت صبح باز میشود.
انگلیسی بریتانیایی جلسهی ملاقات، وقت ملاقات (با نمایندهی مجلس)
Because of the upcoming election, the MP’s surgeries have become very busy.
بهدلیل انتخابات پیشرو، جلسات ملاقات نماینده بسیار شلوغ شدهاند.
The surgery gives citizens a chance to voice their concerns directly.
جلسهی ملاقات، به شهروندان فرصتی میدهد تا نگرانیهای خود را مستقیماً بیان کنند.
شکل جمع surgery در زبان انگلیسی surgeries است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «surgery» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/surgery