با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Or

ər ər ə ə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

conjunction A1
یا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- To be or not to be, that is the question.
- (شکسپیر) بودن یا نبودن، مسئله این است.
- apple or orange
- سیب یا پرتقال
- She will come in five or six days.
- او پنج یا شش روزه خواهد آمد.
- I'll pay back your money on Tuesday or Wednesday.
- سه شنبه یا چهارشنبه پولت را پس خواهم داد.
- it is a common cold or diphtheria
- یا سرماخوردگی است یا دیفتری
- geology or the science of the earth's crust
- زمین‌شناسی یا دانش پوسته‌ی کره‌ی زمین
نمونه‌جمله‌های بیشتر
conjunction
وگرنه، و الا، در غیر این صورت
- Donate or else a tyrant will take it by force.
- بده وگرنه ستمگر به زور بستاند.
- Go or I'll call the police!
- برو وگرنه پلیس را خبر خواهم کرد!
- Do what I say or suffer the consequences.
- به آنچه که می‌گویم عمل کن، و الا عواقب آن را خواهی چشید.
conjunction
(معمولاً پس از either) یا ... یا
- either tonight or tomorrow
- یا امشب یا فردا
- Either come to the capital to serve or get ready for war!
- (زاکانی) یا بیا پایتخت در خدمت یا که آماده باش جنگانا!
conjunction
(معمولا با: whether) چه ... چه
- Sick or well, she should leave the hospital.
- چه بیمار و چه سالم (خواه بیمار و خواه سالم) باید از بیمارستان برود.
- whether you want it or not
- چه بخواهی چه نخواهی
- ... when the cup is full whether sweet or bitter
- .... پیمانه چو پر شود چه شیرین و چه تلخ
conjunction
(پس از منفی) نه ... نه
- She can't read or write.
- او نه می‌تواند بخواند نه بنویسد.
- His daughter never writes or calls.
- دخترش هرگز نه نامه‌ای می‌نویسد نه تلفن می‌زند.
conjunction
به عبارت دیگر، بهتر بگویم
- fifty Rials or five tomans
- پنجاه ریال یا (به عبارت دیگر) پنج تومان
- I am going to my friend's house, or rather to my friend's father's house.
- دارم به منزل دوستم یا بهتر بگویم به منزل پدر دوستم می‌روم.
noun
(نشان‌های اعیانی) نماد طلا، تصویر طلا (که به‌صورت چند خال سیاه بر سطح سفید نشان داده می‌شود)
conjunction
(محلی) پیش از، قبل از (اینکه)
suffix
کننده، انجام دهنده، - گر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد or

  1. conjunction A suggestion of correction
    Synonyms: instead, oppositely, rather, or not, or not exactly, in reverse, reversing it, alternative, on-the-contrary, either, contrary-to, else, ere, or rather, instead-of, correctly speaking, substitute, uncertainty
  2. conjunction A suggestion of approximation
    Synonyms: roughly, about, practically
  3. noun A state in northwestern United States on the Pacific
    Synonyms: oregon, beaver-state
  4. noun A room in a hospital equipped for the performance of surgical operations
    Synonyms: operating-room, operating theater, operating-theatre, surgery
  5. conjunction A suggestion of choice
    Synonyms: or only, or but, as an alternative, as a choice, as a substitute, on-the-other-hand, in-turn, conversely, in-other-words, or-else, in preference to, preferentially
    Antonyms: neither, nor, without choice

Collocations

Idioms

ارجاع به لغت or

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «or» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/or

لغات نزدیک or

پیشنهاد بهبود معانی