با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Textile

ˈtekstaɪl ˈtekstaɪl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    textiles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
پارچه، منسوج (لایه‌ای نرمش‌پذیر که از شبکه‌ای از نخ‌ها یا الیاف طبیعی یا مصنوعی تشکیل شده‌ است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- textiles made of synthetic fiber
- منسوجات ساخته‌شده از الیاف مصنوعی
- The textile industry is a major contributor to our economy.
- صنعت نساجی سهم عمده‌ای در اقتصاد ما دارد.
- She picked out a beautiful textile.
- پارچه‌ی زیبایی را انتخاب کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد textile

  1. noun Artifact made by weaving or felting or knitting or crocheting natural or synthetic fibers
    Synonyms: fabric, cloth, fiber, goods, yarn, material

ارجاع به لغت textile

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «textile» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/textile

لغات نزدیک textile

پیشنهاد بهبود معانی