فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Touchdown

ˈtʌtʃdaʊn ˈtʌtʃdaʊn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun countable
    (فوتبال آمریکایی: عبور دادن توپ از خط دروازه‌ی حریف که شش پوان دارد) تاچ داون
  • noun countable
    (هواپیما و فضاناو و غیره) فرود
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد touchdown

  1. noun A goal in football
    Synonyms: goal, score, six points, counter, marker, touch
  2. noun A landing
    Synonyms: arrival, touching down, coming-in, approach

ارجاع به لغت touchdown

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «touchdown» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/touchdown

لغات نزدیک touchdown

پیشنهاد بهبود معانی