امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Werewolf

ˈwer wʊlf / / ˈwɪr- ˈweəwʊlf / / ˈwɪə-
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    werewolves

توضیحات

شکل نوشتاری دیگر این لغت: werwolf

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
گرگینه، گرگ‌نما (نیمه آدم نیمه گرگ)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- In the story, the werewolf struggled with his dual nature.
- در داستان، گرگینه با فطرت دوگانه‌ی خود دست‌وپنجه نرم می‌کرد.
- Legend has it that the werewolf roamed the forest at night.
- افسانه‌ها حاکی از آن است که گرگینه شبانه در جنگل پرسه می‌زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد werewolf

  1. noun A large animal
    Synonyms:
    man-wolf Wolf man changeling werecat jaguar-man werefox werehyena werejaguar weretiger werelion
  1. noun A monster able to change appearance from human to wolf and back again
    Synonyms:
    wolfman lycanthrope loup-garou

ارجاع به لغت werewolf

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «werewolf» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/werewolf

لغات نزدیک werewolf

پیشنهاد بهبود معانی