آخرین به‌روزرسانی:

ایفا کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

فعل متعدی
فونتیک فارسی / ifaa kardan' /

to play (the role of), to enact, to perform, to carry out

اجرا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

نقش مهمی را در ... ایفا کردن

to play a leading role in ...

در این فیلم او نقش یک سرباز زخمی را ایفا می‌کند.

In this film, he plays the role of a wounded soldier.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت ایفا کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ایفا کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ایفا کردن

لغات نزدیک ایفا کردن

پیشنهاد بهبود معانی