فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حک کردن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کندن

فونتیک فارسی

hak kardan
فعل متعدی

to carve, to engrave, to incise, to grave

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

طرحی را بر میزی حک کردن

to incise a table with design

اسم خود را روی درختان بیچاره حک نکنید!

Do not carve your name on poor trees!

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حک کردن

  1. مترادف:
    حکاکی کردن نقش انداختن کندن کنده‌کاری کردن نقر کردن
  1. مترادف:
    سودن ساییدن تراشیدن محو کردن

ارجاع به لغت حک کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حک کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حک کردن

لغات نزدیک حک کردن

پیشنهاد بهبود معانی