آخرین به‌روزرسانی:

دوری به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی / dõri /

remoteness, distance, abstention, keeping aloof, separation

فونتیک فارسی / dõri /

periodic(al), recurring

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
فونتیک فارسی / dõri /

paten, patina, dish

walk

پیاده روی

dory

پیاده روی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دوری

  1. مترادف:
    اجتناب احتراز امساک پرهیز تحاشی تحرز حذر کناره‌گیری
    متضاد:
    نزدیکی وصال
  1. مترادف:
    جدایی فراق فرقت مفارقت مهجوری هجر هجران
  1. مترادف:
    غربت
  1. مترادف:
    غیبت
  1. مترادف:
    بعد بعد فاصله مسافت

ارجاع به لغت دوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/دوری

لغات نزدیک دوری

پیشنهاد بهبود معانی