امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

دوری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

فونتیک فارسی

dõri
remoteness, distance, abstention, keeping aloof, separation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
periodic(al), recurring
paten, patina, dish
پیاده روی
walk
dory
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد دوری

  1. مترادف:
    اجتناب احتراز امساک پرهیز تحاشی تحرز حذر کناره‌گیری
    متضاد:
    نزدیکی وصال
  1. مترادف:
    جدایی فراق فرقت مفارقت مهجوری هجر هجران
  1. مترادف:
    غربت
  1. مترادف:
    غیبت
  1. مترادف:
    بعد بعد فاصله مسافت

ارجاع به لغت دوری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «دوری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/دوری

لغات نزدیک دوری

پیشنهاد بهبود معانی