آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

ذهن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / zehn /

مجازی memory, opinion, consciousness, spirit

memory

opinion

consciousness

spirit

حافظه

جریان سیال ذهن در نوشته‌های او چنان واضح و دقیق بود که احساس می‌کردم در ذهن کاراکتر قرار دارم.

The stream of consciousness in his writing was so vivid and detailed that it felt like I was inside the character's mind.

ذهن او بسیار تیز و دقیق است.

Her memory is very sharp and detailed.

اسم
فونتیک فارسی / zehn /

psyche, mind, brain, head

psyche

mind

brain

head

خرد، هوش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

پدرم ذهن خلاقی داشت.

My father had a creative mind.

او به‌خاطر ذهن پویا و تفکر نوآورانه‌اش شناخته می‌شود.

He’s known for his fertile brain and innovative thinking.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ذهن

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت ذهن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ذهن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ذهن

لغات نزدیک ذهن

پیشنهاد بهبود معانی