فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

سری به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • مجموعه، رشته
  • فونتیک فارسی

    seri
  • اسم
    series, set, family, succession, suite, edition, battery
    • - سری اول این اتومبیل‌های مجلل

    • - the first edition of these luxury cars
    • - یک سری تمبر جدید

    • - a series of new stamps
  • مخفی، محرمانه
  • فونتیک فارسی

    serri
  • صفت
    clandestine, mysterious, secret, arcane, confidential, undercover, backstairs, classified, underground, occult, cryptic, hidden, esoteric
    • - بخش عملیات سری اداره‌ی ضدجاسوسی

    • - the secret operations branch of the counterespionage office
    • - مأمور سری

    • - a confidential agent
    • - ایستگاه رادیوی سری

    • - a clandestine radio station
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد سری

ارجاع به لغت سری

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «سری» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/سری

پیشنهاد بهبود معانی