آخرین به‌روزرسانی:

شاد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / shaad /

glad, happy, beaming, joyful, joyous, jocund, blithe, gay, pleased, jovial, lighthearted, beatific, jolly, contented, animated, brilliant, spirited, festive, cheery, hilarious, cheerful, light, merry, cavalier, lively, sunny, chirpy, rollicking, chipper, red-letter, rattling

خوش، خوشحال

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

خلق و خوی شاد داشتن

to have a cheerful makeup

رفتار شاد او احساسات واقعی او را مستور می‌کرد.

His cheerful manner belied his real feelings.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شاد

  1. مترادف:
    بانشاط بشاش خرم خشنود خندان خوش خوشحال خوشدل خوشوقت زنده‌دل سردماغ شادمان شنگول فارغ مبتهج محظوظ مسرور مشعوف
    متضاد:
    اندوهگین مغموم

ارجاع به لغت شاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاد

لغات نزدیک شاد

پیشنهاد بهبود معانی