ادبی rare, uncommon, unusual, few, scarce, infrequent, singular, odd, rarified
rare
uncommon
unusual
few
scarce
infrequent
singular
odd
rarified
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
آن گل شاذ هر ده سال فقط یکبار شکوفا میشود.
The rare flower blossomed only once every ten years.
او استعداد شاذی در نواختن ویولن دارد.
He has an unusual talent for playing the violin.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شاذ» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شاذ