آخرین به‌روزرسانی:

شرط‌بندی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

قمار

فونتیک فارسی

shartbandi
اسم

wager, betting, wagering, bet, staking money on something, betting bid, gamble, gaming

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

شرط‌بندی روی رویدادهای ورزشی سرگرمی معروفی برای بسیاری از افراد است.

Betting on sports events is a popular form of entertainment for many people.

او همه‌ی پولش را به خاطر اعتیادش به شرط‌بندی ورزشی از دست داد.

He lost all his money due to his addiction to sports betting.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت شرط‌بندی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شرط‌بندی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شرط‌بندی

لغات نزدیک شرط‌بندی

پیشنهاد بهبود معانی