آخرین به‌روزرسانی:

شهرت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / shohrat /

fame, renown, publicity, repute, reputation, celebrity, popularity, prestige, dignity, kudos, credit, high profile, eminence, prominence, laurel

مشهور بودن

شهرت فردوسی جاودانه است.

Ferdowsi's fame is ageless.

اوج شهرت او

the apex of his fame

نمونه‌جمله‌های بیشتر

اتهام رشوه‌خواری شهرت او را لکه‌دار کرد.

Accusations of bribery besmirched his reputation.

اسم
فونتیک فارسی / shohrat /

name, family name

نام خانوادگی، لقب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

نام اولش «عباس» و شهرت او «خیامی» بود.

His first name was "Abbas" and his family name was "Khayyami".

او شهرتش را تغییر داد.

He changed his family name.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد شهرت

  1. مترادف:
    آوازه اشتهار تخلص شایعه صیت عنوان محبوبیت معروفیت نام ناموری
    متضاد:
    بی‌نشانی خمول گمنامی

ارجاع به لغت شهرت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «شهرت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شهرت

لغات نزدیک شهرت

پیشنهاد بهبود معانی