gluttonous, epicure, gormand, glutton
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او شکمو است.
he is a glutton.
او پسری تنبل و شکمو است
He is a gluttonous and lazy guy
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکمو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکمو