blossom, bloom, bud
درختان میوه غرق در شکوفه بودند.
Fruit trees were in full bloom.
باغ پر از شکوفههای رنگارنگی بود که زنبورها و پروانهها را به سمت خود جذب میکردند.
The garden was full of colorful blossoms, attracting bees and butterflies.
گل از شکوفه میروید.
Flowers develop from buds.
اکنون گیاهان شکوفه درمیآورند.
Now plants are shooting out buds.
بهار که میآید درختان شکوفه میکنند.
when spring comes, trees blossom.
vomiting, throwing up
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
درد و شکوفه
pain and vomiting
تهوع و شکوفه
nausea and vomiting
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «شکوفه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/شکوفه