فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

ضرب به انگلیسی

معنی‌ها

فونتیک فارسی

zarb

one - headed long (or chestral) drum

tempo, time, rythm, measure

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

beating, blow, stroke, bruise, coining, pressure, force

multiplication

آهنگ

pulse

موسیقی rhythm, tempo, time, beat

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ضرب

  1. مترادف:
    زدن شکنجه ضربت کوب کوفتن
  1. مترادف:
    جرح زخم
  1. مترادف:
    تنبک
  1. مترادف:
    تالی شبیه مانند مثل همتا
  1. مترادف:
    صنف قسم گونه نوع
  1. مترادف:
    چوله
  1. مترادف:
    عجز
  1. مترادف:
    قرینه

ارجاع به لغت ضرب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ضرب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ضرب

لغات نزدیک ضرب

پیشنهاد بهبود معانی