با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

عیار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • درصد یا نسبت فلزها در یک آلیاژ
  • فونتیک فارسی

    ayaar
  • اسم
    karat, carat, assay, kt
    • - طلای ۱۸ عیار

    • - 18 karat gold
    • - او حلقه‌هایی را ترجیح می‌دهد که ۲۴ عیار هستند.

    • - She prefers rings that are 24 karats.
  • میزان خالصی
  • فونتیک فارسی

    ayaar
  • اسم
    purity, degree of purity (of a precious metal)
    • - عیار چیزی را مشخص کردن

    • - to assay, to test (the purity or quality of), to hallmark
    • - عیار طلای این کانسنگ زیاد است.

    • - This ore assays high in gold.
    • - عیار طلا

    • - purity of gold
  • لوطی
  • فونتیک فارسی

    ayyaar
  • اسم صفت
    chivalrous, itinerant, footloose, planetary, vagabond, migratory, errant, globe-trotter, tramp, vagrant, knight errant, stroller, wandering, wanderer
    • - مهتر نسیم عیار

    • - Mehtar Nassim, the wanderer
    • - یعقوب لیث و گروهی از عیاران سیستان

    • - Yaghoob Lays and a group of Sistan knight errants
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد عیار

ارجاع به لغت عیار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «عیار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/عیار

لغات نزدیک عیار

پیشنهاد بهبود معانی