فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

غروب به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

افول خورشید

فونتیک فارسی

ghoroob
اسم

dusk, nightfall, sundown, sunset, twilight, eventide, evenfall, crepuscule, edge of night

باد هنگام غروب فروکش کرد.

The wind died down at sunset.

او از سحرگاه تا غروب کار می‌کند و برای استراحت هم مکث نمی‌کند.

He works from dawn to dusk, nor does he pause for rest.

پایان چیزی

فونتیک فارسی

ghoroob
اسم

مجازی ending, end, last stages (of)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

او اغلب با احساسات متناقض به غروب حرفه‌اش فکر می‌کند.

He often reflects on the ending of his career with mixed feelings.

این پروژه به غروب خود نزدیک می‌شود و ما هیجان‌زده هستیم.

The project is nearing its end, and we are excited.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد غروب

  1. مترادف:
    افول شام شامگاهان عشا
    متضاد:
    طلوع سحر

ارجاع به لغت غروب

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «غروب» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/غروب

لغات نزدیک غروب

پیشنهاد بهبود معانی