powerful, mighty, potent, vigorous, strong, puissant, authoritative, omnipotent, formidable
powerful
mighty
potent
vigorous
strong
puissant
authoritative
omnipotent
formidable
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مونوکسید کربن نیز یک گاز گلخانهای قدرتمند است.
Carbon monoxide is also a powerful greenhouse gas.
برتری این شرکت در صنعت از سهم بازار قدرتمند آن مشخص است.
The company's preeminence in the industry is evident through its strong market share.
با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «قدرتمند» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/قدرتمند