آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

محکوم به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / mahkoom /

condemned, sentenced, adjudged, convicted, convict, criminal

condemned

sentenced

adjudged

convicted

convict

criminal

متهم

محکوم به حبس ابد شد.

He was condemned to life imprisonment.

آتش‌افروز به نه سال زندان محکوم شد.

The arsonist was sentenced to nine years of imprisonment.

اسم
فونتیک فارسی / mahkoom /

condemned, destined

condemned

destined

مجبور به تحمل وضعی ناخوشایند

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

محکوم به مرگ

condemned to death

محکوم به فنا

destined to extinction

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محکوم

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

متضاد:
حاکم دادبرده
مترادف:
دادباخته متهم مقصر
مترادف:
مترادف:

ارجاع به لغت محکوم

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محکوم» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محکوم

لغات نزدیک محکوم

پیشنهاد بهبود معانی