زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد 🌍
آخرین به‌روزرسانی:

مهار کردن به انگلیسی

معنی‌ها

bridle, check, coerce, constrain, contain, control, curb, damp, handle, hold, moor, police, regulate, rein, restrain, school, subdue, subjugate, subordinate, tether, understate, anchor

bridle

check

coerce

constrain

contain

control

curb

damp

handle

hold

moor

police

regulate

rein

restrain

school

subdue

subjugate

subordinate

tether

understate

anchor

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

repress

repress

عامیانه lick

lick

مجازی harness, tame

harness

tame

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهار کردن

  1. مترادف:
    مطیع کردن منقاد ساختن
  1. مترادف:
    کنترل کردن رام ساختن زیر یوغ خود درآوردن تحت سلطه خوددرآوردن در اختیار گرفتن
  1. مترادف:
    گرفتار ساختن بازداشت کردن
  1. مترادف:
    بستن
  1. مترادف:
    زدن نصب کردن

ارجاع به لغت مهار کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مهار کردن

لغات نزدیک مهار کردن

پیشنهاد بهبود معانی