با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

مهار کردن به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

معادل انگلیسی لغت:
bridle, check, coerce, constrain, contain, control, curb, damp, handle, hold, moor, police, regulate, rein, restrain, school, subdue, subjugate, subordinate, tether, understate, anchor
repress
عامیانه lick
مجازی harness, tame
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مهار کردن

ارجاع به لغت مهار کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مهار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مهار کردن

لغات نزدیک مهار کردن

پیشنهاد بهبود معانی