existence, presence, being, entity, life, living
از روز اول، از آغاز هستی
since the creation
عالم هستی
the world of existence
غرض از هستی چیست؟
What is the purpose of being?
ولخرجی شرکت را از هستی ساقط کرد.
Free spending beggared the company.
property, belongings, effects, possession, chattels
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
او در قمار باخت و درنتیجه هستی خود را از دست داد.
He lost in gambling and lost everything in consequence (of it).
همهی هستی من تویی
my everything is you
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «هستی» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/هستی