فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

هستی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • وجود، بود، حیات، زندگی
  • فونتیک فارسی

    hasti
  • اسم
    existence, presence, being, entity, life, living
    • - از روز اول، از آغاز هستی

    • - since the creation
    • - عالم هستی

    • - the world of existence
    • - غرض از هستی چیست؟

    • - What is the purpose of being?
    • - ولخرجی شرکت را از هستی ساقط کرد.

    • - Free spending beggared the company.
  • دارایی، ثروت
  • فونتیک فارسی

    hasti
  • اسم
    property, belongings, effects, possession, chattels
    • - او در قمار باخت و درنتیجه هستی خود را از دست داد.

    • - He lost in gambling and lost everything in consequence (of it).
    • - همه‌ی هستی من تویی

    • - my everything is you
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد هستی

ارجاع به لغت هستی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «هستی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/هستی

پیشنهاد بهبود معانی